نویسه جدید وبلاگ

فحاشي در مشاغل مختلف (طنز)
 

 
 
@ يك كارمند اداره مي گويد:
خفه شو، پرونده ناقص، دون اشل، الهي اسمت جزو مراسلات فوت شدگان به آن دنيا ارسال شود، الهي در قبرستان براي هميشه بايگاني شوي، لامذهب، بي دين، مديركل! الهي از اين دنيا اخراج بشي!

@ يك درشكه چي :

تف برويت، كپي اوغلي. حيوون عليشاه، مگر اينجا طويله است؟ لامروت مثل خيابان سنگفرش مي ماند! آقا مي گيرم سوتت مي كنم كه دو كورس اونطرف تر بيايي پايين، رنگش مثل پهن مي ماند!

@ يك خياط:

ihl4lov9li21pt06u43.jpg

اي بي قواره، بد برش، بي آستر. به خدا چاك دهنت را مي دوزم. گوشهايت را قيچي مي كنم .
مرده شور صورت آبله اي سوزن سوزنيت را ببره، در عالم رفاقت صد دفعه ترا پرو كردم اما باز هم ناصاف از آب درآمدي. خوبه، بسه ديگه، جلوي حرفهايت را درز بگير… باشه، باشه اين بود اجرت. بيست سانتيمتر دوستي من كه حالا با دو ذرع و سه چارك قد، قلب مرا بشكافي؟

@ يك بازاري محتكر:

دِهه… چك بي محل را تماشا كن. سفته سوخت شده را ببين. دلال مظلمه را بپا ! مرديكه، پنجاه و سه پارچه آبادي كه دارم توي سرت بخوره، الهي زير ماشين بيوك بري، خير نديده بي اعتبار. تف تمام مستاجرينم به ريش پدرت، درد و بلاي سرقفلي هام بخوره توي كاسه سرت. محتكر حماقت و لجاجت! برو حجره ات را تخته كن عمو

@ يك وكيل مجلس اين طور فحش مي دهد:

احمق بي قانون، كودن، بي اعتبارنامه، تو از مصونيت اخلاقي خود سوء استفاده كرده اي. بدتركيب، قيافه كبود. ديگر اعتماد من از تو سلب شد. ديگر دوستي من و تو وخيم گرديد. مرده شور آن صداي زنگوله مانندت را ببرد. يك جلسه ديگر اگر جلوي چشمم بيايي استيضاحت مي كنم !

@ يك افسر اين طور فحاشي مي كند:

زنيكه بي انضباط. اي توپ، اي مسلسل، شمشير توي فرق سرت بخورد، يابوي بي ركاب. آجر توي سرت بخورد. يغلبي ، چخماق ، الهي توي صف مرده ها بري !
 
 
 






گزارش تخلف
بعدی